لطفا دلنوشته خود را صرفا درباره ۱۵ محفل سوگ دهه اول محرم بنویسید و از ثبت دلنوشته پیرامون سایر مسائل، خودداری نمایید.لذا دلنوشته های خود را فقط درباره محافل زیر بنویسید :۱۲ محفل پس از نماز مغرب و عشازیارت عاشورای صبح تاسوعا و عاشورازیارت ناحیه مقدسه
از هر زاوایه ای نگاه میکنی، یه چیز تازه پیدا میکنی…
و من در اونروز ها “ما” رو پیدا کردم…
من، تو، او، ما، شما، ایشان….
نه ، اینها همگی محو شدند و همگی شدند : “ما”
توی عصر ظهور اینطور دیگه صرف میشن :
ما، ما، ما، ما، ما و باز هم ما…
ما همه دو تا دوتا و چند تا چند تا بودیم در اون روزها
هیچکدوم “من” نبودیم
هیچکدوم تکی کاری رو نکردیم…
یکی لیوان میذاشت و دیگری چای میریخت
یکی لقمه میکرد و دیگری تقدیم
یکی که نه، چندین نفر غذا میپختن و گروهی دیگه تقسیم
جمعی داربست میبستن و بقیه پوشش های دورش
فرشها آورده میشد و جمعی پهن و جمعی مجددا جمع
یکی شب نگهبان اونطرف بود و دیگری سوی دیگر
یکی قران میخوند، یکی زیارت، یکی سخنرانی، یکی عزاداری و بقیه سینه و اشک و عشقبازی
ما سمبل همدلی بودیم و یکرنگی
سمبل عاشقی بودیم و دلدادگی
ما در عین کثرت، سمبل وحدت بودیم
هیچکدوم من نبودیم، همگی ما بودیم…
عابد جانم تصمیم میگرفت و ما لبیک
زارعی عزیزم دستور میداد و ما اطاعت
کامجوی دوست داشتنی، طراحی می کرد و ما اجرا
آقای نجارچی جانم امر می کرد و ما به روی چشم
دکتر اشاره میکرد و ما به سر دویدن…
درود به اخلاصتون که بی ریا بودید
درود به همت و ارادتون که خستگی سرتون نمیشد
درود به شرفتون که سرِ گرفتن کار از همدیگه سبقت میگرفتید
درود به نفسهاتون که هر دمتون یا حسین بود و هر بازدمتون یا ابالفضل…
قربون دستای کوچیک پسر آقای منصوری و پسر رامین و سید محسن و بقیه کوچولوهایی که لیوان چای میدادن
قربون اون بازوهای نوجوونایی که به زور کتری رو بلند میکردن
قربون اون عرقهای پیشونیتون موقع بستن و بازکردن داربست ها
قربون اون نذری پختنهاتون و پای دیگ بودنهاتون
قربون اون بغضتون وقتی که نمیتونستید توی مجلس باشید و مجبور بودید بیرون باشید
قربون اون اشکها و ناله ها تون موقع روضه خونی
قربون سینه زدنهای جانانتون
قربون ادبتون موقع تلاوت قرآن
قربون اون چشمهای خستتون، بعد از یک شب کامل نخوابیدن و نگهبانی دادن
قربون اون صمیمیت و رفاقتتون
قربون جوونهای یک جای متفاتتون
قربون حجاب خانواده هاتون توی اون گرما
قربون اون چادرهای خوشگل دختربچه هاتون
قربون اون شیطنت های مداوم پسر بچه هاتون…
السلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح لتی حلت بفنائک
الحمداله که امسال هم خداوند عمری به من داد تا تونستم در مجلس عزای امام حسین {ع} باشم و از خدا می خواهم که توفیق حضور در پیاده روی اربعین را دوباره نصیب من کند.
بسم الله الرحمن الرحیم
الهی شکر که توفیق حضور در چنین محفلی در محرم و صفر امسال نصیب منِ بی لیاقت شد و قطعا این چیزی نبود جز لطف خدا.
از حدود سال ۹۳ یا شاید ۹۴ که افتخار دارم در جمع باصفای عصر ظهوریها حضور داشته باشم، میتونم بگم این محرم و صفر نه فقط از بهترین و باصفاترین محرم و صفرهای این چند سال که از بهترین ایام عمرم بوده.
ای کاش خجالت کمی امانم میداد و امکانش بود که دست و پای تک تک خادمین عزیز و استاد ارجمند رو ببوسم که این چنین بی وقفه و استوار برای برپایی این خیمه قدم برداشتن و مجاهدت کردن و چنین حال و روز خوبی رو برای ما رقم زدن. ممنونم از همه این بزرگواران و پاداشی بهتر از فراز پایانی زیارت عاشورا نمیتونم برای این عزیزان آرزو کنم:
الهی که مزدتان باشد شفاعت الحسین(علیه السلام) یوم الورود و ثباتِ گامهای صادقانهتان در خادمی و رهرویِ سیدالشهدا(علیه السلام) و همنشینی با حضرت و یاران جان فدایش در روز حشر
محرم و صفر امسال متفاوت ترین مراسم به لطف اباعبدالله برگذار شد.
روز آخر کسی دلش نمیومد از مسجد دل بکنه ، همه ناراحت بودن که چرا تمام شد.
شروع مراسم با تلاوت زیبای قرآن و سخنرانی استاد خاتمی نژاد و در آخر هم مداحی های زیبا و دلنشین آقا مهدی قاسمی برای همه ما بهترین ایام را ساخت.
همه خدام الحسین با عشق علاقه ، وفاداری خودشان رو به امام حسین ( ع ) نشان دادن ، از آشپزی و فیلمبرداری و عکاسی و کار صوت گرفته تا پذیرایی های کوچک.
هنوز شوری را که میان همه عشاق، کوچک و بزرگ برای برپایی عزای آقا در دلها بود لحظه به لحظه در خاطرم هست.
از دل مشغولی هایی که آن روزها برای خدام پیش آمده بود که چگونه محفلمان را محفل سوگی قرار دهیم که هم شور حسینی در جریان باشد و هم شعور حسینی؛ تا در این روزهایی که بر مولایمان سخت میگذرد مرهمی باشیم بر زخم هایشان و عرض ادبی کنیم خدمتشان.
امسال هیات تبدیل شده بود به مکتب حسینی، جایی برای آموختن حسینی زیستن، به خصوص برای کودکان و نوجوانان.
امسال نگاه ویژه مادرجان حضرت زهرا(سلام الله) به دهه نودی ها را به وضوح میشد دید، کودکانی که تا دیروز پی بازی بودند هر شب لحظه شماری می کردند برای گرفتن گوشه ای از کار، از پخش آب و دستمال گرفته تا جفت کردن کفش و سینه زنی و…
امسال فضا برای من هم کمی متفاوت تر از هر سال بود، دهه نودی ما همپای کار آمده بود.
سالها با خودم فکر می کردم که ان شاءالله روزی برسد که فرزندم محکم بر سینه بکوبد و هر روز زمزمه کند، بِاَبی أَنتَ وَ أُمّی یا اَباعَبدالله ؛ و اما امسال، پسرم در کنار پدرش هر شب محکم بر سینه میزد و فریاد می زد بِاَبی أَنتَ وَ أُمّی یا اَباعَبدالله…
خدا را شکر …
من گدایی درت را دوست میدارم حسین
سائلان محضرت را دوست میدارم حسین
دستبوس نوکرتبودن برای من بس است
نوکری نوکرت را دوست میدارم حسین
سلام
آقا جان ممنون که ما دعوت کردی با این که چندین جا مشغول کار هستم
ما لایق نبودیم شما ما دعوت کردید
شما ما پذیرفتی
ببخش اگر پا به کار نبودیم وفقط حضور داشتیم.
مراسم باشکو وزیبا هر سال بهتر از پارسال
خدا شاکرم شاکرم شاکرم
خدایا شکرت که امسال هم تونستم در مجلس عزای امام حسین علیه السلام باشم
سال های قبل فقط عزادار بودم و بعضاً سرگرم مسائل حاشیه ای ولی امسال عزاداریم به خاطر حضور در موسسه عصر ظهور یه رنگ و بوی دیگه ای داشت
امسال بهم توفیق نوکری هم دادی
خودت
مدیریتش کن یه جوری خدمت کنم که شرمنده امام حسین نشم روز قیامت
بسم رب الحسین (ع)
تحویل سال به وقت محرم است
حول قلوبنا به بکاء علی الحسین (ع)
محرمی دیگر از راه رسید، ماه گریه های بی اختیار، ماه سوز دلهای بیقرار…
و خیمه های عزای سید و سالار شهیدان در گوشه گوشه شهر و حتی در جای جای عالم برپا شد.
محرم قرارگاه عشق است و پناهگاه عاشقان…
پناه و مأمن ما هم برای عزاداری و اشک بر مصیبتهای جدم اباعبدالله الحسین (علیه السلام) محفل خودمانی و باصفای هیأت رهروان سیدالشهداء (علیه السلام) بود که با سیاهی ها، پرچم ها و کتیبه های نصب شده به زیبایی مزین شده و خیمه ای کوچک اما با شکوه و بسیار با صفا برای گرد هم جمع شدن عزاداران راستین حضرت ارباب مهیا شده بود. دوازده شب، با قلبی آکنده از اندوه راهی مسجد می شدیم تا در محضر استاد گرامی و در کنار دوستان قدیمی و همسنگران عصرظهوری ساعاتی مرثیه خوانی و عزاداری کنیم. شاید قطرات اشکهایمان مرهمی شود بر داغ دلهای غمزده مان.
خدا را شاکرم که توفیق نصیبم شد و در همه مراسم و محافل دهه اول حضور داشتم و از جد بزرگوارم، امام حسین عزیزم ممنونم که این بنده عاصی و روسیاه را بعنوان خادم کوچکی در دستگاه با عظمت خودشون پذیرفتن و دو نوبت خادمی، هر چند کم و ناچیز روزی ام شد.
از تو ممنونم که آقا جان لیاقت دادهای
با غلامیِ خودت، الحق سعادت دادهای
در حریم خانه تو نوکری کردم حسین
درحقیقت نوکری نه، سروری کردم حسین
از استاد گرامی به جهت بیان مطالب بسیار ارزشمند و نیز خادمان بزرگوار و همه افرادی که به هر اندازه و به هر شکلی در برگزاری این محافل معنوی خدمتی کرده سپاسگزاری میکنم. اجر همگی ان شاء الله زیارت اربعین. کلیه برنامه ها در سطح عالی و خیلی خوب برگزار شد. مداحی دسته جمعی که توسط نوجوانان اجرا میشد و بخش جدید برنامه های امسال هیأت، بسیار هماهنگ، بی نظیر و پرشور بود. همه مراسم ها خیلی دلچسب بودن، اما صبح روز تاسوعا و عصر روز عاشورا یه جور دیگه ای به جانم نشست و حال دلم را منقلب کرد.
از عشق من برای تو این جمله هم بس است
ارباب سرم برای غمت درد می کند…
دعامون برای همه عزاداران در سر تا سر دنیا توفیق شرکت در همایش جهانی پیاده روی اربعین هست و از اونجا که لذت حضور در این پیاده روی بین المللی از نوع « یدرک و لا یوصف » هست و فقط باید درک بشه چون با هیییچ جمله و عبارتی قابل توصیف نیست، از خدا میخوام امسال اربعین هیییچ عاشق و دلداده ای از این زیارت ناب حضرت عشق جا نمونه و همه این لذت را از عمق دل و جان درک کنند. خدایا ازت فقط یه چیز میخوام : کربلا، پای پیاده، اربعین…
بیا و روی مرا بر زمین مزن ارباب
مرا چهل شب دیگر رسان به کرب بلا
من الان به اندازه صد سااااال دوری، احساس دلتنگی برای کربلا دارم، برای بین الحرمین، برای حرم عمو عباسم، برای ضریح شش گوشه جدم
چقدر این جمله را دوست دارم که میگه: « از کربلا که برگردی، تازه می فهمی فراق بهشت با آدم چه کرد…؟! »
واقعاً که فراق و دلتنگی برای کربلا خیییییلی جانسوز و جانکاه هست. الهی هر کس به این سوز دل مبتلا شد، خیلی زود خدا دردش را درمان کنه و راهی کربلا بشه.
بیچاره اونکه حرم رو ندیده
بیچاره تر اونکه دید کربلاتو
عاقبت همگی به خیر و به شهادت ان شاء الله
التماس دعا…
جمعه غروب دیگری گذشت و یاد جمعه های قبلی خودش را زنده کرد.جمعه ی گذشته عاشورا بود و به قول آقا تاجیانی از صبح با غمی بزرگ از خواب بیدار شدیم غمی که در یازده محفل قبلی هنوز آرام نگرفته بود و البته هیچ گاه آرام نمیکردید چون غم امام حسین ع لا تَبْرُدُ اَبَداً است. اما التیام ابتدایی هم نیافته بود . کم پیش میاد آدم ها با قرائت قرآن اشک بریزند کم پیش میاد آنقدر غبار غم روی دلشان سنگینی کند؛ که آیات نور هم به کمک شأن بیایید برای التیام یافتن. اما در ناحیه مقدسه ما این را داشتیم اشک با شروع تلاوت قرآن آغاز شد و تمام نمیشد.ناحیه مقدسه ها یمان همیشه با همه جا فرق دارد این را من نمیگوییم همه آن ناهایی که جاهای زیادی را تجربه کرده هم این موضوع را قبول دارند، اما خوب امسال با همیشه هم فرق داشت. همانطور که سینه زنی امسال با همیشه فرق داشت شور و حرارت سینه زنی امسال و هم خوانی زیبا عشق زیباست و حضور پررنگ همه دهه ها به ویژه نوجوان ها حال آخر مراسم ها را با هرسال متفاوت کرده بود. هر چند خداروشکر امسال سخنرانی استاد و مداحی آقا قاسمی و.. همه چیز محفل مان را خودمانی تر کرده بود و انگار همه چیز مال خودمان بود. امسال خادمان هم زحمت زیادی کشیدند، از نوجوان های دختر و پسر تا پیر غلامان همه تلاش کردند، مراسم بی نقص برگزار شود. حرف زیاد است و قلم ناتوان. از تمامی دست اندر کاران ویژه استاد خاتمی نژاد و آقا سلیمی و آقا قاسمی و خانم قاسمی و خانم و آقا نجارچی و آقا قادری تشکر می کنم. امیدوارم سفر اربعین قسمت همه عاشقان ویژه این گروه از همسنگران بشود.
چشم ما بیاشک بیخیر است، بی خیرش نکن…
🏴💐🏴بارالها:بر محمد(صلی الله علیه و آله) و آل محمد(صلی الله علکی و آله) درود فرست و نسل ما را از پیروان مکتب عاشورا قرار ده و به حرمت حضرت سیدالشهداء فرج امام زمان ما را برسان.
“أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج”
التماس دعا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
بسم رب الشهداء و صدیقین
با سلام و درود
خداوند متعال را سپاسگزارم که عمری عطا فرمود تا در ۱۴ محفل ذکر هیات رهروان سید الشهداء محرم سال ۱۴۴۵ حضور داشته و از برکاتش بهرمند شوم.
به جرات میتوان گفت محافل ذکر امسال از بهترین محافل برگزار شده طی این چند سال گذشته بود، هم از نظر کیفیت و هم از نظر کمیت.
لحظه به لحظه حلاوت و شیرینی حضور در این محافل را در ذهنم مرور میکنم؛ تلاوت قرآن کریم توسط قاریان بزرگوار (بخصوص مراسم زیارت ناحیه مقدسه)، زیارت عاشورا، دعای فرج، دعای وحدت، ارائه مطالب و نکات بسیار کاربردی توسط استاد، روضه خوانی و سینه زنی که به لطف ارباب بی کفن با شور و حال خاصی برگزار شد. و این همه زیبایی رقم نمیخورد، مگر با لطف خدا و عنایت خاصه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف.
آرزو دارم حضور در این محافل باعث تقرب بیشتر به خداوند متعال و لبیک به ندای ولی خدا در بزنگاه های خاص زندگیم باشه.
نگاه به چهره پیرغلامان اباعبدالله، هم سن و سالهای خودم، جوانان، نوجوانان، کودکان با چهرههای اشکبار و غمگین در حین مراسم و سینه زنی، حال خوب بعضی از همسنگرانم چقدر لذت بخش بود. واین سوال در ذهنم تداعی میشد که: این حسین(علیه السلام) کیست که عالم همه دیوانه اوست!
همه محافل ذکر دلنشین، و پر از لحظاتی همراه با شور و شعور، اما گل سرسبد این محافل قرائت زیارت ناحیه مقدسه که سراسر عشق بودو عشق.و انگار نظر خاصی به این محفل شده بود.
از لحظهای که مراسم با تلاوت ملکوتی استاد جیریایی شروع شد هق هق و ناله ها بلند و اشک ها جاری. انگار همه منتظر بهانه برای ناله و زجه در مصیبت ارباب بی کفن بودن، قرائت زیارت ناحیه مقدسه توسط استاد بی نظیر، و ان شاءالله این اشک ها و ناله ها ذخیره قبر و قیامت همه مون باشه.
زیبایی های مراسم امسال به چند ساعت حضور در مسجد ختم نمیشد.بعضی روزها توفیق حضور در محلی که پخت نذری انجام میشد را داشتم. حضور بزرگ ترها با چهره هایی که گرد پیری روی چهره ی زیباشون نشسته و جوان های یک جای متفاوت که به لطف امام حسین علیه السلام و زحمات بیدریغ استاد، راهشون را پیدا کردن و خالصانه خدمت میکردن. نوجوانا که در عین شیطنتی که در رفتارشون بود با جون و دل کمک میکردن، بچه کوچک ترها که شاید دقیقا نمیدونستن چرا اینجا هستند. همه و همه چیزی نیست جز عشق به سید و سالار شهیدان و اینکه عشق به ارباب، پیر و جوان نداره.
لازمه که از خادم الحسین های عزیز: حاج ابوالفضل قادری، محمد آقای عزیز که منزلشون در اختیار هیات بود و برادر عزیزم آقای سلیمی تشکر کنم و ان شاءالله زیارت اربعین نصیب همه بشه.
عاقبت به شهادت…
ای کشتی نجات یا ابا عبدالله
دستانم خالی است، اما این شعرها رو خیلی دوست دارم
نسیمی جان فزا می آید
نسیمی جان فزا می آید
بوی کرببلا می آید…
آقای من مولای من من برای تو گریه می کنم تو برای من
بابی انت و امی و…
سلام بر حسین(ع) و تمام خادمان و نوکرانش
خدا رو شکر که بازم توفیق نوکری به ما داده شد
والحمدالله که خانم حضرت زهرا(س) دست مادرانش بر سرما ما بود و اجازه نوکری آقا رو به ما دادن
شکر خدا را که در پناه حسینم
عالم از خوب تر پناه ندارد
میخواستند که علمش را بگیرند
میخواستند که سایه اش را بگیرند
ولی خدایا چه می شد که کودکان را سیراب می کرد فقط؟
بعد شهیدش می کرند.
عباس باشی و نتوانی چند کودک را سیراب کنی؟؟؟
سلام آقا امام حسین ممنون از شما که امسال مرا به مجلستان دعوت کردید.با اینکه کربلا نبود ولی حس و حال کربلا را داشتیم.امسال خیلی با سال های گذشته فرق میکرد .امیدوارم سال های بعد هم در این مجلس توفیق پیدا کنم.
سلام
الحمدالله امسال برای من سال بی نظیری بود همه روزه برای،من عاشورا بود هه کاره از خیمه گاه گرفته تا مداح
ذاکرین به ویژه سخنرانی استاد خاتمی نژاد بسیار بدیع مستند وجذاب بود .
بدینوسیله از همه دست اندر کاران تشکر مینمایم .
بسم رب الشهداء و صدیقین
با سلام و درود
خداوند متعال را سپاسگزارم که عمری عطا فرمود تا در ۱۴ محفل ذکر هیات رهروان سید الشهداء محرم سال ۱۴۴۵ حضور داشته و از برکاتش بهرمند شوم.
به جرات میتوان گفت محافل ذکر امسال از بهترین محافل برگزار شده طی این چند سال گذشته بود، هم از نظر کیفیت و هم از نظر کمیت.
لحظه به لحظه حلاوت و شیرینی حضور در این محافل را در ذهنم مرور میکنم؛ تلاوت قرآن کریم توسط قاریان بزرگوار (بخصوص مراسم زیارت ناحیه مقدسه)، زیارت عاشورا، دعای فرج، دعای وحدت، ارائه مطالب و نکات بسیار کاربردی توسط استاد، روضه خوانی و سینه زنی که به لطف ارباب بی کفن با شور و حال خاصی برگزار شد. و این همه زیبایی رقم نمیخورد، مگر با لطف خدا و عنایت خاصه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف.
آرزو دارم حضور در این محافل باعث تقرب بیشتر به خداوند متعال و لبیک به ندای ولی خدا در بزنگاه های خاص زندگیم باشه.
نگاه به چهره پیرغلامان اباعبدالله، هم سن و سالهای خودم، جوانان، نوجوانان، کودکان با چهرههای اشکبار و غمگین در حین مراسم و سینه زنی، حال خوب بعضی از همسنگرانم چقدر لذت بخش بود. واین سوال در ذهنم تداعی میشد که: این حسین(علیه السلام) کیست که عالم همه دیوانه اوست!
همه محافل ذکر دلنشین، و پر از لحظاتی همراه با شور و شعور، اما گل سرسبد این محافل قرائت زیارت ناحیه مقدسه که سراسر عشق بودو عشق.و انگار نظر خاصی به این محفل شده بود.
از لحظهای که مراسم با تلاوت ملکوتی استاد جیریایی شروع شد هق هق و ناله ها بلند و اشک ها جاری. انگار همه منتظر بهانه برای ناله و زجه در مصیبت ارباب بی کفن بودن، قرائت زیارت ناحیه مقدسه توسط استاد بی نظیر، و ان شاءالله این اشک ها و ناله ها ذخیره قبر و قیامت همه مون باشه.
زیبایی های مراسم امسال به چند ساعت حضور در مسجد ختم نمیشد.بعضی روزها توفیق حضور در محلی که پخت نذری انجام میشد را داشتم. حضور بزرگ ترها با چهره هایی که گرد پیری روی چهره ی زیباشون نشسته و جوان های یک جای متفاوت که به لطف امام حسین علیه السلام و زحمات بیدریغ استاد، راهشون را پیدا کردن و خالصانه خدمت میکردن. نوجوانا که در عین شیطنتی که در رفتارشون بود با جون و دل کمک میکردن، بچه کوچک ترها که شاید دقیقا نمیدونستن چرا اینجا هستند. همه و همه چیزی نیست جز عشق به سید و سالار شهیدان و اینکه عشق به ارباب، پیر و جوان نداره.
لازمه که از خادم الحسین های عزیز: حاج ابوالفضل قادری، محمد آقای عزیز که منزلشون در اختیار هیات بود و برادر عزیزم آقای سلیمی تشکر کنم و ان شاءالله زیارت اربعین نصیب همه بشه.
عاقبت به شهادت…
خدارو شاکرم که امسال توفیق پیدا کردم بیام مجلس آقا .راستش خودم اصلا امیدی نداشتم که امسال تو این مجالس راهم بدهند ولی طبق معمول ارباب بنده نوازی کردند و روزی ام شد.
حال و هوای عزاداری امسال واقعا عالی و عجیب بود مخصوصا زیارت ناحیه مقدسه در روز عاشورا .چقدر معنوی بود غم ،ترس ،امید و…همه حس ها درامیخته بودند و من با تمام وجود این تفاوت رو حس کردم ان شاءالله که آقا به مجلسمون نظری داشتند.
تشکر ویژه از استاد و همه خادمان و زحمتکشان برگزاری مراسم های این ایام
اجرتون با مادر سادات سلام الله علیها
التماس دعا
صلی الله علیک یا اباعبدالله
سلام و خداقوت به همه خادمان ،حس و حال عجیب دهه ،مراسم تاسوعا و عاشورا و غم سنگین عصر عاشورا در زیارت ناحیه مقدسه با نوای دلنشین استاد گرامی ،زمزمه خاطره انگیز نسیمی جان فزا می آید،نوای پرشور و شعور بابی انت وامی آخر مجالس خیلی با دلم بازی میکرد و میون مجلس یاد بیچارگی و دست خالی بودنم می افتادم و میفهمیدم درمان همین جاست و این شعر از پس ذهنم عبور میکرد “لطفی که تو به من کرده ای مادرم به من نکرد/ای مهربانتر از پدر و مادرم حسین “زیبایی های گوشه گوشه هیئت و شهر عطر شادی و نشاط داشت و گرد دلهامون رو می ز ودودو چقدر دلتنگ اربعین میشدم ،هر چه هست کار عشق بی همتای ارباب بی سر و کشتی نجات انسان ساز و عاقبت بخیر مولا حسین است و بس ،الهی رزق خدمت و ریزه خواری سفره احسان اهل بیت روزی پایدار هممون باشه و ان شاء الله به زودی “اللهم ارزقنا حرم حرم حرم دسته جمعی ان شاء الله “
از امام حسین میخوام امسال بخاطر اشک هایی که ریختم براش بطلبدم بیام کربلا و سال دیگه کسی نباشه که غصه بخوره که عاشورا برای کمک به امام نبوده و شهید بشم و برم پیش خود امام حسین
از امام حسین میخوام امسال بخاطر اشک هایی که ریختم براش بطلبدم بیام کربلا و سال دیگه کسی نباشه که غصه بخوره که عاشورا برای کمک به امام نبوده و شهید بشم و برم پیش خود امام حسین
یک دهه در هیآت رهروان سیدالشهدا علیه السلام با پیر غلامان و جوانان و نوجوانان حسینی یک دهه رویایی ، خاطره انگیز و ماندگار در قلبمان را گذراندیم با تفاسیر زیبا و با ارزش حسینی مسائل عاشورا را آموختیم و با روضه و مداحیهای پرشور مصائب عاشورا را آموختیم که سالی پر برکت برای همه همسنگرانمان رقم زد و قلبمان را جلا و شفا داد السلام علیک یا ابا عبدالله
سلام برحسین(ع ) ویاران باوفایش.
مادر کربلا نبودیم، ولی دیوانه وار عاشق امام حسین(ع)وراه ایشان هستیم،
نمیدانم اگر آن زمان بودم جزء یاران حضرت بودم یانه،
ولی ازخدای امام حسین (ع)خواستم که بصیرت مارا زیاد کندکه بتوانیم امام زمان خودمان رایاری کنیم
و برای او سرباز تربیت کنیم.
السلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح لتی حلت بفنائک
سلام علی ساکن کربلا
سلام علی نفس المطمئنه
ای محرم، ای ماه خون و عزا ، ای ماه تولی و تبری
ای محرم،ای ماه سقای بی دست ، ای ماه کاروان بی ساربان
ای محرم،ای ماه محاسن خون آلود و چادر خاکی زینب
ای محرم،ای ماه سرهای برنیزه ،ای ماه خیمههای آتش گرفته
ای محرم، ای ماه گوشهای پاره شده و بدنهای کوچک کبود
ای محرم،ای ماه سه ساله سپید موی
ای محرم،ای ماه نجات بندگان مستأصل
ای محرم،ای ماه دلشوره و آرامش
ای محرم،ای ماه اشکهای ریخته شده بر زمین و ای ماه سینه های سوخته و کبود
ای ماه هق هق و آه و شیون
ای محرم،ای که با آمدنت دل آشوبیم و با رفتنت نیز
با آمدنت دل آشوبیم چرا که در تو خون خدا بر زمین است ، در تو ناموس خدا در اسارت است
و کل مصائب عالم در تو جمع شده
از رفتنت دل آشوبیم که از فردای شب دهمت نمیدانیم ناله هایمان را کجا سر دهیم و اشکهایمان را کجا بریزیم
دل آشوبیم زیرا علم و پرچم و کتیبه هایت جمع می شود و ابصارمان از دیدنشان و قلبمان از آرامششان محروم
ای محرم،ای محرم، ای ماه شهادت،ای ماه شجاعت،ای ماه ایثار و از خود گذشتگی
از شهدای تو در سال ۶۱ هجری و از شهدایت در طول تاریخ میخواهم که شجاعتی حسینی و ایثاری ابوالفضلی و شرح صوگدری زینبی از خداوند برایم هدیه بگیرند تا ترسی از مواجهه با دواعش و سفیانیان زمان نداشته باشم و مانند شهدای دفاع مقدس و مدافع حرم و امنیت و آرمان وار و روح الله وار و الداغی وار از ناموس شیعه دفاع کنم
ای محرم،ای ماه غمبار و با صفای خدا
من همیشه آرزوی شهادت دارم چرا که با آن به دیدار مولایم حسین نائل میگردم و از مرگ بیزار و هراسانم که با آن توفیق گریه بر ثارالله را از دست می دهم
ای محرم ، اگر بمیرم از خدا میخواهم مرا به دنیا برگرداند تا در محرم بر خون خدا و ناموس خدا ، بر مصائب بشر بگریم .
ای حسین،ای مظلوم کربلا ، ای شهید محرم ، ای سر بر نیزه ، ای قاری قرآن بر نی ، از تو برای خود و نسل خود و جوانان و نوجوانان این شیعه خانه فرزندت غیرت پدرت و عفت و حیای مادرت را می خواهم و باز از تو می خواهم این مملکت عاشق تو را در پناه بگیری
السلام علی الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین .
سلام آقا ، دلم برای دهه محرم ات تنگ می شود شاید سال دیگر در بین محبّت نباشم ،
دیشب بغض راه گلویم را گرفته بود چقدر محرم امسال با سالهای گذشته فرق می کرد ، از تمام همسنگران عصر ظهورم تشکر می کنم در بین شما بودن چقدر خوب است .
خدایا ما را طاقت مُردن نیست ، شهیدمان کن.
شهید نظر می کند به وجه الله .
واقعا توی این دو ماه به معنای واقعی کنار هم زندگی کردیم،توی غم و شادی هامون کنار هم بودیم…
از غممون برای امام حسین (ع) خوشحال بودیم…از اینکه میتونیم بشینیم شونه به شونه هم برای امام حسین گریه کنیم سینه بزنیم خوشحال بودیم!!
از اینکه همیشه بعد از مراسم ها همدیگه رو به آغوش میگرفتیم خوشحال بودیم!!
از کمک کردنهای کوچيکی که خوشحالی بزرگی برای ما داشت عشق میکردیم!!
حالا دیگه ما موندیم و یه انتظار طولانی…🙂
که حالا واقعا سال دیگه طلبیده میشیم که پا بزاریم تو هیأت! یا زمینی شدیم و گرفتار مادیات… یا اون بیتی که همیشه سرود پایانی رو میخوندیم که میگفت (در این لشکر عاشق ها؛ مرا هم بپذیر آقا) دعایی کردن طلبیده شدن و پر کشیدن…
اگه اهلش باشی میدونی چی میگم😉
برای یک سال انتظارِ دوباره…
اون خستگی بعد خادم بودن و اون آخیشی که موقع رسیدن به خونه میگفتیم، اون سفره کوچيکی که جدا از بقیه، وقتی مهمونای امام حسین رفتن مینداختیم و غذا میخوردیم،پارک ملت و اتاق چالش،موکب میدان امام حسین و ساندیساش، دهه اول محرم و سربندهامون و چفیه هامون، توی بغل هم دیگه گریه کردنامون، یادمون نره!!❤
استاد همیشه میگه،بیاین حواس جمع باشیم.حال محرم رو نگه داریم،معرفت عاشورایی رو نگه داریم. 🌿🇮🇷
درسته که به پایان امد این دفتر اما…
حکایت عشق ما به حسین(علیه السلام)همچنان باقیست:)
37 پاسخ
موکب امسال تموم شد ولی زیباییهاش تمومی نداره…
از هر زاوایه ای نگاه میکنی، یه چیز تازه پیدا میکنی…
و من در اونروز ها “ما” رو پیدا کردم…
من، تو، او، ما، شما، ایشان….
نه ، اینها همگی محو شدند و همگی شدند : “ما”
توی عصر ظهور اینطور دیگه صرف میشن :
ما، ما، ما، ما، ما و باز هم ما…
ما همه دو تا دوتا و چند تا چند تا بودیم در اون روزها
هیچکدوم “من” نبودیم
هیچکدوم تکی کاری رو نکردیم…
یکی لیوان میذاشت و دیگری چای میریخت
یکی لقمه میکرد و دیگری تقدیم
یکی که نه، چندین نفر غذا میپختن و گروهی دیگه تقسیم
جمعی داربست میبستن و بقیه پوشش های دورش
فرشها آورده میشد و جمعی پهن و جمعی مجددا جمع
یکی شب نگهبان اونطرف بود و دیگری سوی دیگر
یکی قران میخوند، یکی زیارت، یکی سخنرانی، یکی عزاداری و بقیه سینه و اشک و عشقبازی
ما سمبل همدلی بودیم و یکرنگی
سمبل عاشقی بودیم و دلدادگی
ما در عین کثرت، سمبل وحدت بودیم
هیچکدوم من نبودیم، همگی ما بودیم…
عابد جانم تصمیم میگرفت و ما لبیک
زارعی عزیزم دستور میداد و ما اطاعت
کامجوی دوست داشتنی، طراحی می کرد و ما اجرا
آقای نجارچی جانم امر می کرد و ما به روی چشم
دکتر اشاره میکرد و ما به سر دویدن…
درود به اخلاصتون که بی ریا بودید
درود به همت و ارادتون که خستگی سرتون نمیشد
درود به شرفتون که سرِ گرفتن کار از همدیگه سبقت میگرفتید
درود به نفسهاتون که هر دمتون یا حسین بود و هر بازدمتون یا ابالفضل…
قربون دستای کوچیک پسر آقای منصوری و پسر رامین و سید محسن و بقیه کوچولوهایی که لیوان چای میدادن
قربون اون بازوهای نوجوونایی که به زور کتری رو بلند میکردن
قربون اون عرقهای پیشونیتون موقع بستن و بازکردن داربست ها
قربون اون نذری پختنهاتون و پای دیگ بودنهاتون
قربون اون بغضتون وقتی که نمیتونستید توی مجلس باشید و مجبور بودید بیرون باشید
قربون اون اشکها و ناله ها تون موقع روضه خونی
قربون سینه زدنهای جانانتون
قربون ادبتون موقع تلاوت قرآن
قربون اون چشمهای خستتون، بعد از یک شب کامل نخوابیدن و نگهبانی دادن
قربون اون صمیمیت و رفاقتتون
قربون جوونهای یک جای متفاتتون
قربون حجاب خانواده هاتون توی اون گرما
قربون اون چادرهای خوشگل دختربچه هاتون
قربون اون شیطنت های مداوم پسر بچه هاتون…
و
قربون اون حمایلهاتون
قربون اون پارچه های مشکی
قربون امام حسینتون
قربون ابالفضلتون… قربون ابالفضلتون… قربون ابالفضلتون…
دم همتون گرم….
السلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح لتی حلت بفنائک
الحمداله که امسال هم خداوند عمری به من داد تا تونستم در مجلس عزای امام حسین {ع} باشم و از خدا می خواهم که توفیق حضور در پیاده روی اربعین را دوباره نصیب من کند.
بسم الله الرحمن الرحیم
الهی شکر که توفیق حضور در چنین محفلی در محرم و صفر امسال نصیب منِ بی لیاقت شد و قطعا این چیزی نبود جز لطف خدا.
از حدود سال ۹۳ یا شاید ۹۴ که افتخار دارم در جمع باصفای عصر ظهوریها حضور داشته باشم، میتونم بگم این محرم و صفر نه فقط از بهترین و باصفاترین محرم و صفرهای این چند سال که از بهترین ایام عمرم بوده.
ای کاش خجالت کمی امانم میداد و امکانش بود که دست و پای تک تک خادمین عزیز و استاد ارجمند رو ببوسم که این چنین بی وقفه و استوار برای برپایی این خیمه قدم برداشتن و مجاهدت کردن و چنین حال و روز خوبی رو برای ما رقم زدن. ممنونم از همه این بزرگواران و پاداشی بهتر از فراز پایانی زیارت عاشورا نمیتونم برای این عزیزان آرزو کنم:
الهی که مزدتان باشد شفاعت الحسین(علیه السلام) یوم الورود و ثباتِ گامهای صادقانهتان در خادمی و رهرویِ سیدالشهدا(علیه السلام) و همنشینی با حضرت و یاران جان فدایش در روز حشر
••اَلْحَمدُ اللهِ الَذے خَلَقَ الحُسيـــن (ع)••♥️️
محرم و صفر امسال متفاوت ترین مراسم به لطف اباعبدالله برگذار شد.
روز آخر کسی دلش نمیومد از مسجد دل بکنه ، همه ناراحت بودن که چرا تمام شد.
شروع مراسم با تلاوت زیبای قرآن و سخنرانی استاد خاتمی نژاد و در آخر هم مداحی های زیبا و دلنشین آقا مهدی قاسمی برای همه ما بهترین ایام را ساخت.
همه خدام الحسین با عشق علاقه ، وفاداری خودشان رو به امام حسین ( ع ) نشان دادن ، از آشپزی و فیلمبرداری و عکاسی و کار صوت گرفته تا پذیرایی های کوچک.
ای حسین آدم نمیتونه ازت جدا باشه
مثل نفسی برای یک انسان
چه زود گذشت ایامی که داشت واقعا خوش میگذشت
بسْمِ رَبِّ الْحُسَیْنِ عَلَیْه اَلسَّلامُ
هنوز شوری را که میان همه عشاق، کوچک و بزرگ برای برپایی عزای آقا در دلها بود لحظه به لحظه در خاطرم هست.
از دل مشغولی هایی که آن روزها برای خدام پیش آمده بود که چگونه محفلمان را محفل سوگی قرار دهیم که هم شور حسینی در جریان باشد و هم شعور حسینی؛ تا در این روزهایی که بر مولایمان سخت میگذرد مرهمی باشیم بر زخم هایشان و عرض ادبی کنیم خدمتشان.
امسال هیات تبدیل شده بود به مکتب حسینی، جایی برای آموختن حسینی زیستن، به خصوص برای کودکان و نوجوانان.
امسال نگاه ویژه مادرجان حضرت زهرا(سلام الله) به دهه نودی ها را به وضوح میشد دید، کودکانی که تا دیروز پی بازی بودند هر شب لحظه شماری می کردند برای گرفتن گوشه ای از کار، از پخش آب و دستمال گرفته تا جفت کردن کفش و سینه زنی و…
امسال فضا برای من هم کمی متفاوت تر از هر سال بود، دهه نودی ما همپای کار آمده بود.
سالها با خودم فکر می کردم که ان شاءالله روزی برسد که فرزندم محکم بر سینه بکوبد و هر روز زمزمه کند، بِاَبی أَنتَ وَ أُمّی یا اَباعَبدالله ؛ و اما امسال، پسرم در کنار پدرش هر شب محکم بر سینه میزد و فریاد می زد بِاَبی أَنتَ وَ أُمّی یا اَباعَبدالله…
خدا را شکر …
من گدایی درت را دوست میدارم حسین
سائلان محضرت را دوست میدارم حسین
دستبوس نوکرتبودن برای من بس است
نوکری نوکرت را دوست میدارم حسین
سلام
آتشی که زیارت ناحیه مقدسه به دل آدم میزنه رو فقط با اشک چشم میشه خاموش کرد.
سلام آقا
خدارو شکر که امسال من رو سر راه این هیئت بینظیر قرار دادی
خودت من رو در این راه یاری کن
کیست که قلبش نتپد در غمت
فرصت و لیاقت خادمی که پیش نیومدبه حرمت نوکرای آبرودارتون امسال اربعین ماروهم بطلبیدآقاجان…
بسم رب الحسین
الحمدلله الذی خلق الحسین
– مثل هرسال پر از حسرت اینم که چه زود
دلمان تنگ برای دهه اول شد
– شکر خدا که نان شب ما حسین شد
ممنون لطف مادر این خانواده ایم
– اللهم عجل لولیک الفرج
سلام
آقا جان ممنون که ما دعوت کردی با این که چندین جا مشغول کار هستم
ما لایق نبودیم شما ما دعوت کردید
شما ما پذیرفتی
ببخش اگر پا به کار نبودیم وفقط حضور داشتیم.
مراسم باشکو وزیبا هر سال بهتر از پارسال
خدا شاکرم شاکرم شاکرم
خدایا شکرت که امسال هم تونستم در مجلس عزای امام حسین علیه السلام باشم
سال های قبل فقط عزادار بودم و بعضاً سرگرم مسائل حاشیه ای ولی امسال عزاداریم به خاطر حضور در موسسه عصر ظهور یه رنگ و بوی دیگه ای داشت
امسال بهم توفیق نوکری هم دادی
خودت
مدیریتش کن یه جوری خدمت کنم که شرمنده امام حسین نشم روز قیامت
بسم رب الحسین (ع)
تحویل سال به وقت محرم است
حول قلوبنا به بکاء علی الحسین (ع)
محرمی دیگر از راه رسید، ماه گریه های بی اختیار، ماه سوز دلهای بیقرار…
و خیمه های عزای سید و سالار شهیدان در گوشه گوشه شهر و حتی در جای جای عالم برپا شد.
محرم قرارگاه عشق است و پناهگاه عاشقان…
پناه و مأمن ما هم برای عزاداری و اشک بر مصیبتهای جدم اباعبدالله الحسین (علیه السلام) محفل خودمانی و باصفای هیأت رهروان سیدالشهداء (علیه السلام) بود که با سیاهی ها، پرچم ها و کتیبه های نصب شده به زیبایی مزین شده و خیمه ای کوچک اما با شکوه و بسیار با صفا برای گرد هم جمع شدن عزاداران راستین حضرت ارباب مهیا شده بود. دوازده شب، با قلبی آکنده از اندوه راهی مسجد می شدیم تا در محضر استاد گرامی و در کنار دوستان قدیمی و همسنگران عصرظهوری ساعاتی مرثیه خوانی و عزاداری کنیم. شاید قطرات اشکهایمان مرهمی شود بر داغ دلهای غمزده مان.
خدا را شاکرم که توفیق نصیبم شد و در همه مراسم و محافل دهه اول حضور داشتم و از جد بزرگوارم، امام حسین عزیزم ممنونم که این بنده عاصی و روسیاه را بعنوان خادم کوچکی در دستگاه با عظمت خودشون پذیرفتن و دو نوبت خادمی، هر چند کم و ناچیز روزی ام شد.
از تو ممنونم که آقا جان لیاقت دادهای
با غلامیِ خودت، الحق سعادت دادهای
در حریم خانه تو نوکری کردم حسین
درحقیقت نوکری نه، سروری کردم حسین
از استاد گرامی به جهت بیان مطالب بسیار ارزشمند و نیز خادمان بزرگوار و همه افرادی که به هر اندازه و به هر شکلی در برگزاری این محافل معنوی خدمتی کرده سپاسگزاری میکنم. اجر همگی ان شاء الله زیارت اربعین. کلیه برنامه ها در سطح عالی و خیلی خوب برگزار شد. مداحی دسته جمعی که توسط نوجوانان اجرا میشد و بخش جدید برنامه های امسال هیأت، بسیار هماهنگ، بی نظیر و پرشور بود. همه مراسم ها خیلی دلچسب بودن، اما صبح روز تاسوعا و عصر روز عاشورا یه جور دیگه ای به جانم نشست و حال دلم را منقلب کرد.
از عشق من برای تو این جمله هم بس است
ارباب سرم برای غمت درد می کند…
دعامون برای همه عزاداران در سر تا سر دنیا توفیق شرکت در همایش جهانی پیاده روی اربعین هست و از اونجا که لذت حضور در این پیاده روی بین المللی از نوع « یدرک و لا یوصف » هست و فقط باید درک بشه چون با هیییچ جمله و عبارتی قابل توصیف نیست، از خدا میخوام امسال اربعین هیییچ عاشق و دلداده ای از این زیارت ناب حضرت عشق جا نمونه و همه این لذت را از عمق دل و جان درک کنند. خدایا ازت فقط یه چیز میخوام : کربلا، پای پیاده، اربعین…
بیا و روی مرا بر زمین مزن ارباب
مرا چهل شب دیگر رسان به کرب بلا
من الان به اندازه صد سااااال دوری، احساس دلتنگی برای کربلا دارم، برای بین الحرمین، برای حرم عمو عباسم، برای ضریح شش گوشه جدم
چقدر این جمله را دوست دارم که میگه: « از کربلا که برگردی، تازه می فهمی فراق بهشت با آدم چه کرد…؟! »
واقعاً که فراق و دلتنگی برای کربلا خیییییلی جانسوز و جانکاه هست. الهی هر کس به این سوز دل مبتلا شد، خیلی زود خدا دردش را درمان کنه و راهی کربلا بشه.
بیچاره اونکه حرم رو ندیده
بیچاره تر اونکه دید کربلاتو
عاقبت همگی به خیر و به شهادت ان شاء الله
التماس دعا…
جمعه غروب دیگری گذشت و یاد جمعه های قبلی خودش را زنده کرد.جمعه ی گذشته عاشورا بود و به قول آقا تاجیانی از صبح با غمی بزرگ از خواب بیدار شدیم غمی که در یازده محفل قبلی هنوز آرام نگرفته بود و البته هیچ گاه آرام نمیکردید چون غم امام حسین ع لا تَبْرُدُ اَبَداً است. اما التیام ابتدایی هم نیافته بود . کم پیش میاد آدم ها با قرائت قرآن اشک بریزند کم پیش میاد آنقدر غبار غم روی دلشان سنگینی کند؛ که آیات نور هم به کمک شأن بیایید برای التیام یافتن. اما در ناحیه مقدسه ما این را داشتیم اشک با شروع تلاوت قرآن آغاز شد و تمام نمیشد.ناحیه مقدسه ها یمان همیشه با همه جا فرق دارد این را من نمیگوییم همه آن ناهایی که جاهای زیادی را تجربه کرده هم این موضوع را قبول دارند، اما خوب امسال با همیشه هم فرق داشت. همانطور که سینه زنی امسال با همیشه فرق داشت شور و حرارت سینه زنی امسال و هم خوانی زیبا عشق زیباست و حضور پررنگ همه دهه ها به ویژه نوجوان ها حال آخر مراسم ها را با هرسال متفاوت کرده بود. هر چند خداروشکر امسال سخنرانی استاد و مداحی آقا قاسمی و.. همه چیز محفل مان را خودمانی تر کرده بود و انگار همه چیز مال خودمان بود. امسال خادمان هم زحمت زیادی کشیدند، از نوجوان های دختر و پسر تا پیر غلامان همه تلاش کردند، مراسم بی نقص برگزار شود. حرف زیاد است و قلم ناتوان. از تمامی دست اندر کاران ویژه استاد خاتمی نژاد و آقا سلیمی و آقا قاسمی و خانم قاسمی و خانم و آقا نجارچی و آقا قادری تشکر می کنم. امیدوارم سفر اربعین قسمت همه عاشقان ویژه این گروه از همسنگران بشود.
چشم ما بیاشک بیخیر است، بی خیرش نکن…
سلام ببخشید ممکنه خلاصه ناحیه مقدسه در کانال بزارید با تشکر
🏴💐🏴بارالها:بر محمد(صلی الله علیه و آله) و آل محمد(صلی الله علکی و آله) درود فرست و نسل ما را از پیروان مکتب عاشورا قرار ده و به حرمت حضرت سیدالشهداء فرج امام زمان ما را برسان.
“أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج”
التماس دعا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
بسم رب الشهداء و صدیقین
با سلام و درود
خداوند متعال را سپاسگزارم که عمری عطا فرمود تا در ۱۴ محفل ذکر هیات رهروان سید الشهداء محرم سال ۱۴۴۵ حضور داشته و از برکاتش بهرمند شوم.
به جرات میتوان گفت محافل ذکر امسال از بهترین محافل برگزار شده طی این چند سال گذشته بود، هم از نظر کیفیت و هم از نظر کمیت.
لحظه به لحظه حلاوت و شیرینی حضور در این محافل را در ذهنم مرور میکنم؛ تلاوت قرآن کریم توسط قاریان بزرگوار (بخصوص مراسم زیارت ناحیه مقدسه)، زیارت عاشورا، دعای فرج، دعای وحدت، ارائه مطالب و نکات بسیار کاربردی توسط استاد، روضه خوانی و سینه زنی که به لطف ارباب بی کفن با شور و حال خاصی برگزار شد. و این همه زیبایی رقم نمیخورد، مگر با لطف خدا و عنایت خاصه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف.
آرزو دارم حضور در این محافل باعث تقرب بیشتر به خداوند متعال و لبیک به ندای ولی خدا در بزنگاه های خاص زندگیم باشه.
نگاه به چهره پیرغلامان اباعبدالله، هم سن و سالهای خودم، جوانان، نوجوانان، کودکان با چهرههای اشکبار و غمگین در حین مراسم و سینه زنی، حال خوب بعضی از همسنگرانم چقدر لذت بخش بود. واین سوال در ذهنم تداعی میشد که: این حسین(علیه السلام) کیست که عالم همه دیوانه اوست!
همه محافل ذکر دلنشین، و پر از لحظاتی همراه با شور و شعور، اما گل سرسبد این محافل قرائت زیارت ناحیه مقدسه که سراسر عشق بودو عشق.و انگار نظر خاصی به این محفل شده بود.
از لحظهای که مراسم با تلاوت ملکوتی استاد جیریایی شروع شد هق هق و ناله ها بلند و اشک ها جاری. انگار همه منتظر بهانه برای ناله و زجه در مصیبت ارباب بی کفن بودن، قرائت زیارت ناحیه مقدسه توسط استاد بی نظیر، و ان شاءالله این اشک ها و ناله ها ذخیره قبر و قیامت همه مون باشه.
زیبایی های مراسم امسال به چند ساعت حضور در مسجد ختم نمیشد.بعضی روزها توفیق حضور در محلی که پخت نذری انجام میشد را داشتم. حضور بزرگ ترها با چهره هایی که گرد پیری روی چهره ی زیباشون نشسته و جوان های یک جای متفاوت که به لطف امام حسین علیه السلام و زحمات بیدریغ استاد، راهشون را پیدا کردن و خالصانه خدمت میکردن. نوجوانا که در عین شیطنتی که در رفتارشون بود با جون و دل کمک میکردن، بچه کوچک ترها که شاید دقیقا نمیدونستن چرا اینجا هستند. همه و همه چیزی نیست جز عشق به سید و سالار شهیدان و اینکه عشق به ارباب، پیر و جوان نداره.
لازمه که از خادم الحسین های عزیز: حاج ابوالفضل قادری، محمد آقای عزیز که منزلشون در اختیار هیات بود و برادر عزیزم آقای سلیمی تشکر کنم و ان شاءالله زیارت اربعین نصیب همه بشه.
عاقبت به شهادت…
ای کشتی نجات یا ابا عبدالله
دستانم خالی است، اما این شعرها رو خیلی دوست دارم
نسیمی جان فزا می آید
نسیمی جان فزا می آید
بوی کرببلا می آید…
آقای من مولای من من برای تو گریه می کنم تو برای من
بابی انت و امی و…
سلام بر حسین(ع) و تمام خادمان و نوکرانش
خدا رو شکر که بازم توفیق نوکری به ما داده شد
والحمدالله که خانم حضرت زهرا(س) دست مادرانش بر سرما ما بود و اجازه نوکری آقا رو به ما دادن
شکر خدا را که در پناه حسینم
عالم از خوب تر پناه ندارد
میخواستند که علمش را بگیرند
میخواستند که سایه اش را بگیرند
ولی خدایا چه می شد که کودکان را سیراب می کرد فقط؟
بعد شهیدش می کرند.
عباس باشی و نتوانی چند کودک را سیراب کنی؟؟؟
سلام آقا امام حسین ممنون از شما که امسال مرا به مجلستان دعوت کردید.با اینکه کربلا نبود ولی حس و حال کربلا را داشتیم.امسال خیلی با سال های گذشته فرق میکرد .امیدوارم سال های بعد هم در این مجلس توفیق پیدا کنم.
سلام
الحمدالله امسال برای من سال بی نظیری بود همه روزه برای،من عاشورا بود هه کاره از خیمه گاه گرفته تا مداح
ذاکرین به ویژه سخنرانی استاد خاتمی نژاد بسیار بدیع مستند وجذاب بود .
بدینوسیله از همه دست اندر کاران تشکر مینمایم .
بسم رب الشهداء و صدیقین
با سلام و درود
خداوند متعال را سپاسگزارم که عمری عطا فرمود تا در ۱۴ محفل ذکر هیات رهروان سید الشهداء محرم سال ۱۴۴۵ حضور داشته و از برکاتش بهرمند شوم.
به جرات میتوان گفت محافل ذکر امسال از بهترین محافل برگزار شده طی این چند سال گذشته بود، هم از نظر کیفیت و هم از نظر کمیت.
لحظه به لحظه حلاوت و شیرینی حضور در این محافل را در ذهنم مرور میکنم؛ تلاوت قرآن کریم توسط قاریان بزرگوار (بخصوص مراسم زیارت ناحیه مقدسه)، زیارت عاشورا، دعای فرج، دعای وحدت، ارائه مطالب و نکات بسیار کاربردی توسط استاد، روضه خوانی و سینه زنی که به لطف ارباب بی کفن با شور و حال خاصی برگزار شد. و این همه زیبایی رقم نمیخورد، مگر با لطف خدا و عنایت خاصه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف.
آرزو دارم حضور در این محافل باعث تقرب بیشتر به خداوند متعال و لبیک به ندای ولی خدا در بزنگاه های خاص زندگیم باشه.
نگاه به چهره پیرغلامان اباعبدالله، هم سن و سالهای خودم، جوانان، نوجوانان، کودکان با چهرههای اشکبار و غمگین در حین مراسم و سینه زنی، حال خوب بعضی از همسنگرانم چقدر لذت بخش بود. واین سوال در ذهنم تداعی میشد که: این حسین(علیه السلام) کیست که عالم همه دیوانه اوست!
همه محافل ذکر دلنشین، و پر از لحظاتی همراه با شور و شعور، اما گل سرسبد این محافل قرائت زیارت ناحیه مقدسه که سراسر عشق بودو عشق.و انگار نظر خاصی به این محفل شده بود.
از لحظهای که مراسم با تلاوت ملکوتی استاد جیریایی شروع شد هق هق و ناله ها بلند و اشک ها جاری. انگار همه منتظر بهانه برای ناله و زجه در مصیبت ارباب بی کفن بودن، قرائت زیارت ناحیه مقدسه توسط استاد بی نظیر، و ان شاءالله این اشک ها و ناله ها ذخیره قبر و قیامت همه مون باشه.
زیبایی های مراسم امسال به چند ساعت حضور در مسجد ختم نمیشد.بعضی روزها توفیق حضور در محلی که پخت نذری انجام میشد را داشتم. حضور بزرگ ترها با چهره هایی که گرد پیری روی چهره ی زیباشون نشسته و جوان های یک جای متفاوت که به لطف امام حسین علیه السلام و زحمات بیدریغ استاد، راهشون را پیدا کردن و خالصانه خدمت میکردن. نوجوانا که در عین شیطنتی که در رفتارشون بود با جون و دل کمک میکردن، بچه کوچک ترها که شاید دقیقا نمیدونستن چرا اینجا هستند. همه و همه چیزی نیست جز عشق به سید و سالار شهیدان و اینکه عشق به ارباب، پیر و جوان نداره.
لازمه که از خادم الحسین های عزیز: حاج ابوالفضل قادری، محمد آقای عزیز که منزلشون در اختیار هیات بود و برادر عزیزم آقای سلیمی تشکر کنم و ان شاءالله زیارت اربعین نصیب همه بشه.
عاقبت به شهادت…
خدارو شاکرم که امسال توفیق پیدا کردم بیام مجلس آقا .راستش خودم اصلا امیدی نداشتم که امسال تو این مجالس راهم بدهند ولی طبق معمول ارباب بنده نوازی کردند و روزی ام شد.
حال و هوای عزاداری امسال واقعا عالی و عجیب بود مخصوصا زیارت ناحیه مقدسه در روز عاشورا .چقدر معنوی بود غم ،ترس ،امید و…همه حس ها درامیخته بودند و من با تمام وجود این تفاوت رو حس کردم ان شاءالله که آقا به مجلسمون نظری داشتند.
تشکر ویژه از استاد و همه خادمان و زحمتکشان برگزاری مراسم های این ایام
اجرتون با مادر سادات سلام الله علیها
التماس دعا
صلی الله علیک یا اباعبدالله
سلام و خداقوت به همه خادمان ،حس و حال عجیب دهه ،مراسم تاسوعا و عاشورا و غم سنگین عصر عاشورا در زیارت ناحیه مقدسه با نوای دلنشین استاد گرامی ،زمزمه خاطره انگیز نسیمی جان فزا می آید،نوای پرشور و شعور بابی انت وامی آخر مجالس خیلی با دلم بازی میکرد و میون مجلس یاد بیچارگی و دست خالی بودنم می افتادم و میفهمیدم درمان همین جاست و این شعر از پس ذهنم عبور میکرد “لطفی که تو به من کرده ای مادرم به من نکرد/ای مهربانتر از پدر و مادرم حسین “زیبایی های گوشه گوشه هیئت و شهر عطر شادی و نشاط داشت و گرد دلهامون رو می ز ودودو چقدر دلتنگ اربعین میشدم ،هر چه هست کار عشق بی همتای ارباب بی سر و کشتی نجات انسان ساز و عاقبت بخیر مولا حسین است و بس ،الهی رزق خدمت و ریزه خواری سفره احسان اهل بیت روزی پایدار هممون باشه و ان شاء الله به زودی “اللهم ارزقنا حرم حرم حرم دسته جمعی ان شاء الله “
از امام حسین میخوام امسال بخاطر اشک هایی که ریختم براش بطلبدم بیام کربلا و سال دیگه کسی نباشه که غصه بخوره که عاشورا برای کمک به امام نبوده و شهید بشم و برم پیش خود امام حسین
از امام حسین میخوام امسال بخاطر اشک هایی که ریختم براش بطلبدم بیام کربلا و سال دیگه کسی نباشه که غصه بخوره که عاشورا برای کمک به امام نبوده و شهید بشم و برم پیش خود امام حسین
یک دهه در هیآت رهروان سیدالشهدا علیه السلام با پیر غلامان و جوانان و نوجوانان حسینی یک دهه رویایی ، خاطره انگیز و ماندگار در قلبمان را گذراندیم با تفاسیر زیبا و با ارزش حسینی مسائل عاشورا را آموختیم و با روضه و مداحیهای پرشور مصائب عاشورا را آموختیم که سالی پر برکت برای همه همسنگرانمان رقم زد و قلبمان را جلا و شفا داد السلام علیک یا ابا عبدالله
سلام برحسین(ع ) ویاران باوفایش.
مادر کربلا نبودیم، ولی دیوانه وار عاشق امام حسین(ع)وراه ایشان هستیم،
نمیدانم اگر آن زمان بودم جزء یاران حضرت بودم یانه،
ولی ازخدای امام حسین (ع)خواستم که بصیرت مارا زیاد کندکه بتوانیم امام زمان خودمان رایاری کنیم
و برای او سرباز تربیت کنیم.
السلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح لتی حلت بفنائک
سلام علی ساکن کربلا
سلام علی نفس المطمئنه
ای محرم، ای ماه خون و عزا ، ای ماه تولی و تبری
ای محرم،ای ماه سقای بی دست ، ای ماه کاروان بی ساربان
ای محرم،ای ماه محاسن خون آلود و چادر خاکی زینب
ای محرم،ای ماه سرهای برنیزه ،ای ماه خیمههای آتش گرفته
ای محرم، ای ماه گوشهای پاره شده و بدنهای کوچک کبود
ای محرم،ای ماه سه ساله سپید موی
ای محرم،ای ماه نجات بندگان مستأصل
ای محرم،ای ماه دلشوره و آرامش
ای محرم،ای ماه اشکهای ریخته شده بر زمین و ای ماه سینه های سوخته و کبود
ای ماه هق هق و آه و شیون
ای محرم،ای که با آمدنت دل آشوبیم و با رفتنت نیز
با آمدنت دل آشوبیم چرا که در تو خون خدا بر زمین است ، در تو ناموس خدا در اسارت است
و کل مصائب عالم در تو جمع شده
از رفتنت دل آشوبیم که از فردای شب دهمت نمیدانیم ناله هایمان را کجا سر دهیم و اشکهایمان را کجا بریزیم
دل آشوبیم زیرا علم و پرچم و کتیبه هایت جمع می شود و ابصارمان از دیدنشان و قلبمان از آرامششان محروم
ای محرم،ای محرم، ای ماه شهادت،ای ماه شجاعت،ای ماه ایثار و از خود گذشتگی
از شهدای تو در سال ۶۱ هجری و از شهدایت در طول تاریخ میخواهم که شجاعتی حسینی و ایثاری ابوالفضلی و شرح صوگدری زینبی از خداوند برایم هدیه بگیرند تا ترسی از مواجهه با دواعش و سفیانیان زمان نداشته باشم و مانند شهدای دفاع مقدس و مدافع حرم و امنیت و آرمان وار و روح الله وار و الداغی وار از ناموس شیعه دفاع کنم
ای محرم،ای ماه غمبار و با صفای خدا
من همیشه آرزوی شهادت دارم چرا که با آن به دیدار مولایم حسین نائل میگردم و از مرگ بیزار و هراسانم که با آن توفیق گریه بر ثارالله را از دست می دهم
ای محرم ، اگر بمیرم از خدا میخواهم مرا به دنیا برگرداند تا در محرم بر خون خدا و ناموس خدا ، بر مصائب بشر بگریم .
ای حسین،ای مظلوم کربلا ، ای شهید محرم ، ای سر بر نیزه ، ای قاری قرآن بر نی ، از تو برای خود و نسل خود و جوانان و نوجوانان این شیعه خانه فرزندت غیرت پدرت و عفت و حیای مادرت را می خواهم و باز از تو می خواهم این مملکت عاشق تو را در پناه بگیری
السلام علی الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین .
حال و هوای امسال عصر ظهور واقعا فرق داشت. انگار آقا نظر کرده بودند …
هرگز نوای سرود بابی انت و امی از ذهنم نمی رود، محرم من برای اولین بار بویی حقیقتا عاشورایی گرفت. به قول استاد هم شور بود و هم شعور…
ای حسین آدم نمیتونه ازت جدا باشه
مثل نفسی برای یک انسان
چه زود گذشت ایامی که داشت واقعا خوش میگذشت
سلام آقا ، دلم برای دهه محرم ات تنگ می شود شاید سال دیگر در بین محبّت نباشم ،
دیشب بغض راه گلویم را گرفته بود چقدر محرم امسال با سالهای گذشته فرق می کرد ، از تمام همسنگران عصر ظهورم تشکر می کنم در بین شما بودن چقدر خوب است .
خدایا ما را طاقت مُردن نیست ، شهیدمان کن.
شهید نظر می کند به وجه الله .
یا امام حسین خودت بخاطر اشک هایی که ریختم گواهی شهادتم رو صادر کن
سلام و نور
واقعا توی این دو ماه به معنای واقعی کنار هم زندگی کردیم،توی غم و شادی هامون کنار هم بودیم…
از غممون برای امام حسین (ع) خوشحال بودیم…از اینکه میتونیم بشینیم شونه به شونه هم برای امام حسین گریه کنیم سینه بزنیم خوشحال بودیم!!
از اینکه همیشه بعد از مراسم ها همدیگه رو به آغوش میگرفتیم خوشحال بودیم!!
از کمک کردنهای کوچيکی که خوشحالی بزرگی برای ما داشت عشق میکردیم!!
حالا دیگه ما موندیم و یه انتظار طولانی…🙂
که حالا واقعا سال دیگه طلبیده میشیم که پا بزاریم تو هیأت! یا زمینی شدیم و گرفتار مادیات… یا اون بیتی که همیشه سرود پایانی رو میخوندیم که میگفت (در این لشکر عاشق ها؛ مرا هم بپذیر آقا) دعایی کردن طلبیده شدن و پر کشیدن…
اگه اهلش باشی میدونی چی میگم😉
برای یک سال انتظارِ دوباره…
اون خستگی بعد خادم بودن و اون آخیشی که موقع رسیدن به خونه میگفتیم، اون سفره کوچيکی که جدا از بقیه، وقتی مهمونای امام حسین رفتن مینداختیم و غذا میخوردیم،پارک ملت و اتاق چالش،موکب میدان امام حسین و ساندیساش، دهه اول محرم و سربندهامون و چفیه هامون، توی بغل هم دیگه گریه کردنامون، یادمون نره!!❤
استاد همیشه میگه،بیاین حواس جمع باشیم.حال محرم رو نگه داریم،معرفت عاشورایی رو نگه داریم. 🌿🇮🇷
درسته که به پایان امد این دفتر اما…
حکایت عشق ما به حسین(علیه السلام)همچنان باقیست:)
سلام بر امام حسین علیه السلام
محرم امسال رنگ و بوی کربلایی دارد.